مینکس پیر حتی به این واقعیت که پسر کوچکش است نگاه نکرد و باعث شد او را در هر موقعیت شناخته شده ای به لعنت بفرستد. از فریادهای پرشور او میتوان فهمید که او از اندام جوان پسر جوان و دوست دمدمی مزاج او خوشش میآمد. به نظر می رسد که اگر می توانست، نه تنها خروس را با خوشحالی بلعیده بود، بلکه کل پسر را نیز می بلعید. مادر با لذت های جنسی بیگانه نبود و چیزهای زیادی به اغواگر جوان آموخت.
دختر ساده لوح هنوز نمی تواند چانه زنی کند، اما او از قبل توانایی های یک تاجر را دارد. مبلغ پیشنهادی 500 یورو به او کمک می کند تا طعم شیرین زندگی را بچشد و دیک های مختلف را بهتر بشناسد. دختر اوکراینی بسیار اشتها آور و مصمم است. وقتی فرصت فک کردن در نزدیکی ماشین پیش آمد، دیگر نمیتوانید این فرصت را از دست بدهید. بیدمشک خیس او فقط از صاحبش تشکر می کند.
جوجه را می توان فهمید - او می خواهد بیدمشک و پاهای تازه تراشیده خود را به کسی نشان دهد. اینجا خیلی راحت بود برادر ناتنی. خوب، او را از بین نمی برد! هه-هه-هه-هه.)