می توانم بگویم که آن پسر بسیار خوش شانس است که چنین زیبایی های بامزه ای می خواستند او را راضی کنند و هر کدام خروس هیجان زده خود را با زبان داغ خود نوازش کردند. این سه دوست دختر همدیگر را فراموش نمی کنند - بوسه های پرشور آنها را دیوانه می کند، و همانطور که آنها شفت قدرتمند را از سه طرف می مکند، چشمان آنها به دوربین بسیار سست است و می توانید ببینید که آنها واقعاً از این روند لذت می برند. آه، چقدر دوست دارم به شکاف های تنگشان لعنت بزنم و فواره ام را روی هر سه آنها بریزم!
پدربزرگ به اندازه کافی نگه داشت چون فقط وانمود می کرد که مشغول یک کتاب است. اما چه کسی انتظار دارد که او روی فلفل قدیمی بپرد؟ جشنی برای پدربزرگ - تقدیر درست در دهان او!